رییس دوره اول سازمان نظام صنفی رایانه ای کشور و اولین رئیس هیئت مدیره سازمان نظام صنفی رایانه ای استان تهران در باره انتخابات نصر تهران
اتفاقات انتخابات
اتفاقات عجیبی در انتخابات استان تهران رخ داد که باعث بهت و حیرت شد. راستی چه شد که هنوز کار را شروع نکرده، پیمانشان از یاد شد و آنان که انگشت پذیرش در مقابل رای دهندگان بر دیده برده بودند تیغ خلاف از غلاف کشیدند و بر مصاف یکدیگر کوشیدند و به جای انکه سپاس گزارند و به دست و دندان نگهدارند، درهم و برهم افتادند و بجای برهان فرزانگی هذیان دیوانگی سر دادند. آغازی آرام و خوش داشت و در فضایی انتخاباتی عالقمندان با رعایت اصول، به رقابت پرداختند.و از نظر فنی به گونه ای بود که امکان تقلب در آن تقریبا غیر ممکن بود. بعد از فراز و نشیب هایی انتخابات انجام و نتایج اعلام شد. هیات نظارت نیز طی نامه ای نظر خود مبنی بر تایید انتخابات شرکتها و مشاوران و ابطال انتخابات فروشگاه ها را اعالم نمود. و از آنجا که انتخاب تمامی اعضای هیات مدیره به جز دو نفر تایید شده بود، اولین هیات مدیره ششم تشکیل و رای گیری برای انتخاب رییس و نایب رییس و سایر اعضای هیات رییسه با حضور تمامی اعضا انجام شد. از انجا که مبارزات انتخاباتی بین دو گروه بود، یکی اکثریت و دیگری اقلیت شد. دوستان منتخب فراموش کرده بودند که مبارزات انتخاباتی تمام شده است و حال، همگی اعضای تیمی واحد هستند که باید با اتحاد و اتفاق هرچه تمامتر برای نیل به اهداف سازمان یکدل و یکزبان هر انچه دارند در طبق اخالص گذارند. در رای گیری برای انتخاب هیات رییسه، اکثریت هیچ نقشی برای اقلیت در نظر نگرفت که البته از نظر قانونی هیچ مشکلی ندارد ولی این شائبه را به وجود آورد که انگار حب ریاست عقل کیاست را از انان گرفته است. انکار فراموش کرده بودند که بزرگی و مهتری و سترگی و سروری انراست که پاس پیمان و پیوند آورده و هر مایه زشت که دیده اند فراموش کنند و هر پایه بد که شنیده اند خاموش باشند، تاب ببرند و پیچ مدهند. اقلیت هم بجای احترام به رای اکثریت و صبوری، شروع کرد به جارو جنجال و طرح موضوع خارج از خانواده صنف، و فراموش کرده بود که بر اثر صبر، از بار مشکالت کاسته و جاده پیروزی هموار می شود و انسان ناشکیبا زود از پا در میآید و نعمتها را از دست میدهد. هاتف آن روز به من مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند و اکثریت نیز در مقابل جار و جنجالهای اقلیت خویشتنداری نکرد و وارد گود شد، از اینجا اشتباهات شروع و جنگهای داخلی هر دو سر باخت آغاز گردید و چون جنگ مغلوبه شد آنچنان زدند بر بساط یکدیگر اردنگی که هر خاشاکشان افتاد به جایی. کردند انچه در اطراف جهان بود به یکدیگر حواله که نه دیگر به این عمه ماند نه به آن خاله. از سوی دیگر برگزارکنندگان مجمع فوقالعاده نیز در برگزاری مجمع تعلل کرده و پس از دریافت نامه اول هیات نظارت انرا بر پا نداشته زیرا قصد داشتند مجمعی بدون حرف و حدیث برگزار کنند ولی در همین اوضاع و احوال هیات نظارت، نامه دومی را ارسال نموده و خواستار ابطال انتخابات مشاوران نیز شد. این نامه نفتی بود که آتش اختالفات را شعله ور کرد. عده ای انرا حق مسلم هیات نظارت و مطابق با قانون دانسته و نشانهای ازعدالت و دقت این هیات و عدهای دیگر آنرا تالشی از طرف هیات نظارت برای اعمال نفوذ در انتخابات و تغییر اقلیت به اکثریت دانستند. شاید اشتباه دوم برگزاری مجمع عمومی فوق العاده در این تب و تاب بود. یعنی اولی با تعلل و دومی با تعجیل. به هر حال عدهای نیز مدعی غیر قانونی بودن مجمع فوقالعاده دوم شدند. اشکال دیگر که شاید به نقص در آییننامه بر میگردد، تشکیل هیات مدیره ششم است که عدهای انرا قانونی و عدهای دیگر غیر قانونی اش میدانند. میگویند هیات مدیره وقتی رسمی میشود که مجمع دوم برگزار شود. عده ای دیگر میگویند هیات مدیره با توجه به تایید اکثریت اعضا بجر دو نفر، رسمی و قانونی است. به هرحال نظرات متفاوت و ابراز آن نشانه آزادگی و بلوغ صنفی است که باید به آن افتخار کنیم. اما باید دقت داشته باشیم که آزادگی با وادادگی متفاوت است و همان قدر که باید محیطی سالم و امن و آزاد برای بیان نظرات دلسوزانه اعضای صنف چه موافق و چه مخالف فراهم باشد باید مراقب باشیم که در این دعواهای خانوادگی راه نفوذ و تفرقه بر فتنه گران بسته باشد. زیرا آتش بیاران این اختالفات هزارپای مغز و هوشند، بدخواه توانگر و درویشند و جانکاه بیگانه و خویشند و زنهار از این کژدمان خاموش و پلنگان درنده پشمینه پوش. آنان که هیچ وقت برای حل مشکالت صنف قدمی یا قلمی بر نداشتهاند و فقط در زمان اختالفات چون مارهای آفتاب دیده سر از سوراخ خود در میآورند تا اهالی این صنف را بگزند، فتنه گرند و این فتنه گری را می توان از کلمات سمی آنها تشخیص داد. همواره دمی سرد و یاسآلود دارند، هدفشان فقط تضعیف سازمان و صنف است و بس. آنان که به رشوهدهی و فساد شهرهاند و در این اختلافات ژست منتقد و مصلح و متفکر میگیرند، وجودشان جز خفت برای صنف چیز دیگری ندارد و نباید به حرفهایشان اهمیت داد. آنان که صنفی متحد و منسجم و مستقل را در تضاد با اهداف خود میبینند، نباید میدان صنف را آنچنان خالی ببینند که بتازند. انان که از بیرون صنف هدایت شده و سازمانی با عضویت تمامی فعاالن صنف حساس فاوا را لقمه ای چرب و شیرین برای اهداف سیاسی خود میبینند و برای کشاندن آن به خطوط سیاسی فعالند، باید طرد شوند زیرا وجودشان جز فتنه نتیجه دیگری نخواهد داشت. آنانکه نامزدهای محترم انتخاباتی را متقلّب مینامند یا جاهلند و نمیدانند که در روش به کار گرفته، نامزدهای انتخاباتی راهی برای تقلب نداشتهاند و یا برای ابروی دیگران اهمیتی قایل نیستند که چنین افرادی خود بیآبرویند. زیرا طبق گفته هیات نظارت، آن چه موجب ابطال شده است، سهل انگاری دبیرخانه سازمان بوده است و ابهام در روالها و اییننامهها و با شفافیت روالها و تشدید حساسیتها، ابطال آرا پیشنهاد شده است و نه تقلب نامزدها. باید همواره توجه داشته باشیم که فتنه گران بار منفی دارند، فضای مسموم ایجاد میکنند. مساله سازند. از چهره های ناسالم پشتیبانی میکنند. به دنبال تطهیر چهره های معلوم الحالند. بدنبال تخریب چهره های سالم هستند. روح حاکم بر کارهایشان تخریب احساسات و اشاعه فساد است. دامن زدن و خدشه دار کردن، کار آنهاست. البته بعضی از اشتباهات دوستان نیز غیر قابل اغماض است. گرچه گفتن بعضی از حرفها و بیان بعضی از اقدامات دلخراش است ولی انگار این روزها رسم است که نمایندگان، رسمیت کار خود را با سیلی زدن اعلام میدارند. در صنف ما هم، نماینده ما در اقدامی نوآورانه به جای سیلی زدن به سربازی ضعیف تصمیم گرفت به دیدار افرادی رود که خط قرمز ما بودند و نه تنها سیلی به گوش ما نواخت بلکه مشتی محکم بر دهان علاقمندان به مبارزه به فساد کوباند که البته این ملاقات در حالی برای اتحاد با مترودین صنفی به وقوع پیوست که با منتخبین صنفی اتحادی به وجود نیامده بود. بالشک این ملاقات از سر ناآگاهی و عدم شناخت صنف و ملاقات شوندگان بوده است ولی تشکیل دبیرخانه ای مشترک، نشانه ای از خود برتر بینی و دیگران را به هیچ شمردن است که نتایج مهلکی در پی خواهد داشت، وکمتر از کندن قبری مشترک برای دفن ابروی خود و دیگران نیست. منتخبان باید بدانند که برای تحکیم صنف انتخاب شدهاند نه تضعیف آن، باید بدانند حل مشکالت و اداره امور صنف همچون اداره یک خانواده بزرگ است. هیچوقت از راه کالنتری و دادگاه و حقوقی منجر به نتیجه نمیشود. باید بدانند اختالفات درونی نشانه ضعف و بی تدبیری آنهاست. باید متوجه باشند که قبل از انتخاب آنقدر در بین اعضای صنف آبرو داشته اند که انتخاب شده اند. حال اگر بر سر موضوعی به جار و جنجال پرداخته، ان را به بیرون از خانواده درز دهند قبل از اینکه دیگری را از میدان به در کنند آبرو و حیثیت خود را به زیر سوال بردهاند، که مگر چه خبر است که چنین می کنید؟ اگر فقط قصد خدمت به صنف باشد به حقوق و حقوقدان چه نیاز است؟ چه منافع هنگفتی در کار است که اینچنین جامه یکدیگر میدرید؟ خالصه باید هرچه سریعتر گرد هم آمده استغفار کنند و هر دو طرف باهم همقسم شوند که دیگر منشا چنین اتفاقاتی نشوند و اگر چنین کنند صنف فرهیخته فاوا هم ان شااهلل از سر تقصیرات انان خواهد گذشت. و البته هر دو طرف باید تضمین دهند که این دعواها توسط طرفدارانشان نیز ادامه پیدا نکند و هر آن کس که به طرفداری از دستهای علیه دسته دیگر، ناصوابی گفت از او تبری جویند و رسوایش کنند و اگر خدای ناکرده خود قصد ادامه این رسوایی و ابروریزیها را داشته باشند قبل از اینکه خود را نماینده صنف بدانند، صنف باید مشخص کند که اینان نماینده چه کسانی هستند که اینچنین به جان صنف افتاده اند. اوضاع و احوال درهم و برهم ایجاد شده در استان تهران، امید انتخاب نمایندهای از این استان برای ریاست کشور را به حداقل ممکنه رسانده است ولی عزیزان همکار در استانهای دیگر با توجه به موقعیتی که برایشان پیش آمده است نیز باید دقت کنند از ورود آدمهایی که شهوت جاه و مقام دارند و با خود شیفتگی مدعی هستند که اجازه همه استانها به دست ایشان است و حضرت ایشان قصد دارد همه استانها را تحت امر خود برای به باد دادن دودمان استان تهران متحد کند، پرهیز نمایند زیرا تجربه نشان داده است که توهم راه به جایی نمیبرد و وجود چنین افرادی چون گاوی با شاخ بزرگ در مغازه چینی فروشی است. گرچه این نوشته موجبات آزردگی خاطر بسیاری از عزیزان در هر دو گروه را فراهم میکند، ولی اگر بر سر مخالفت با ما نیز به نقطه مشترکی رسیده و اتحادی حاصل شود ما کار خود را کرده ایم
. امیر حسین سعیدی نایینی