همکاری دور از ذهن دشمنان مایکروسافت طی چند دهه باعث مرگ او بود، دشمنانی مثل استیو جابز، لینوس توروالدز، و مهمتر از همه دو فرد به اسم لری و سِرگِی.
در اواخر روز دوشنبه مایکروسافت اعلام کرد که برنامه دارد بخش تلفنهای هوشمند نوکیا را به ارزش ۷.۲ میلیارد دلار بخرد. نوکیا بزرگترین تولید کننده موبایل در جهان است و از سیستمعامل ویندوز فون استفاده میکند (مثل این میماند که من بگویم با قد یک متر و شصت سانتیمتر بلندقدترین عضو خانوادهام هستم). مایکروسافت به این دلیل نوکیا را میخرد که بتواند هم بر سختافزار و هم نرمافزار گوشیها نظارت داشته باشد و متعهد شده که این اقدام باعث میشود خود تلفنها نیز ارتقا پیدا کنند و راحتتر به فروش برسند.
ولی این اقدام نقطه مقابل استراتژی ویندوز در این شرکت است. با اینکه مایکروسافت میگوید اینچنین نیست، هنگامی که این معامله صورت پذیرد آنچیزی که به اسم ویندوز به فروش میرسد دیگر آن ویندوز قدیمی نخواهد بود؛ آن نرمافزاری که بر بسیاری از سختافزارهای شرکتهای مختلف اجرا میشد و پلتفرمی برای وحدت بخشیدن به دستگاههای متنوع تولیدکنندگان بود. در عوض ویندوز بسیار شبیه به سیستمهای عامل شرکت اپل یعنی آیاواس و مک اواس خواهد شد. ویندوز بدل خواهد شد به نرمافزاری اختصاصی متصل به سختافزاری اختصاصی، یعنی برنامه مایکروسافت بر روی دستگاههای مایکروسافت اجرا خواهد شد.
در سندی که نشانگر دلایل استراتژیک این معامله است، مایکروسافت نمونهای جالب از یکپارچگی عمودی را نشان میدهد: شرکتی که نرمافزار و سختافزار موبایل را با هم تولید میکند. مایکروسافت مدعی است با خرید نوکیا گوشیهای بهتری خواهد ساخت زیرا «شکاف» میان تیم نرمافزار و سختافزار این دو شرکت مرتفع میشود. ادغام این دو شرکت همچنین «کارآمدی» و «شفافیت» بازاریابی را ارتقا میدهد و مایکروسافت خواهد توانست یک دستگاه واحد را که از بهترین سرویسهای هر دو شرکت بهره برده (اسکایپ، آفیس و سیستم نقشههای نوکیا) به فروش برساند.
در نهایت این یکپارچگی عمودی، مجموع درآمد مایکروسافت را افزایش میدهد. اکنون به ازای هر گوشی ویندوزی که نوکیا به فروش میرساند سهم مایکروسافت از لایسنس نرمافزاریاش کمتر از ده دلار است. هنگامی که صاحب نوکیا باشد، میتواند از سود سختافزاری نیز بهره ببرد. سود کمتر از ده دلار مایکروسافت به بیش از چهل دلار افزایش مییابد.
استیو جابز برای مدتی طولانی مخالف این ایده بیل گیتس بود که سختافزار و نرمافزار جدا از هم در شرکتهایی مجزا ساخته شوند. در زمان کامپیوترهای خانگی، حق با بیل گیتس بود. گیتس میدانست که اغلب کاربران کامپیوتر چیزی از سختافزار نمیدانند. ما نمیتوانستیم (و در واقع برایمان مهم نبود) که فرق میان پردازنده، درایوها، صفحه نمایش و سایر اجزای فیزیکی یک کامپیوتر خانگی را با دیگری بفهمیم. در نتیجه تولید سختافزار کامپیوتر بدل شد به تجارتی دشوار که در آن مارکها به درستی شناخته نمیشدند، جنگ همیشگی بر سر قیمتها بود و سودآور نبود.
اما در نظر گیتس نرمافزار داستان دیگری داشت. نرمافزار چهره خودش را به کاربران نشان میداد و خودش را بر آنها سوار میکرد. هنگامی که شما یک ویندوز کامپیوتر را یاد گرفتید، تمام ویندوزهای کامپیوتری را خواهید فهمید. برخلاف سختافزار، نرم افزار تاثیرهای شبکهای دارد، هرچه کاربران بیشتری از ویندوز استفاده کنند، برای توسعه دهندگان، ویندوز جذابیت بیشتری پیدا میکند و در نتیجه کامپیوترهای ویندوزی را برنامههای مفید بیشتری پوشش میدهند و همین باعث بیشتر شدن کاربران میشود و قس علی هذه. در آخر هم اینکه نرمافزار بسیار سود آور بود. پس از یکبار کدنویسی، میتوان آن را بینهایت بار کپی کرد و برای چندین سال هیچ هزینه اضافیای ندارد و به ازای هر نسخه از فروشش درآمد به دست میآید.
اما دستگاههای موبایل این محاسبات را تغییر دادند. امروز سختافزار اهمیت دارد. برخلاف کامپیوتر خانگی که زیر میز تحریر پنهان میشد، فایدهمندی یک تلفن همراه تحت تاثیر طراحیاش است. وزن تلفن یا حسی که در دستان شما دارد همگی ملاحظات مهمی هنگام خرید گوشی هستند؛ شما تنها بر مبنای نرمافزار اقدام به خرید یک گوشی نخواهید کرد، حتی امکان دارد برای یک دستگاه با طراحی خوب جداگانه پول نرمافزار بدهید. در دنیای موبایل، اپل ثابت کرد که سختافزار میتواند به اندازه نرمافزار سودآور باشد.
میتوانید بگویید به محض اینکه طراحی یک تبلت یا تلفن همراه خوب شناخته شود، بسیاری از شرکتها از آن تقلید میکنند و سختافزار دوباره به یک کالا تقلیل خواهد یافت. این جریانی است که اپل در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند. زمانی فرا میرسد که اجزای موبایل به حدی با کیفیت و ارزان میشوند که یک موبایل ۵۰ دلاری میتواند به خوبی یک گوشی ۱۰۰ یا ۲۰۰ دلاری ظاهر شود. هنگامی که این مساله تحقق یابد، مردم دوباره دستگاههایشان را بر مبنای قیمت انتخاب خواهند کرد و سود فروش سخت افزار به صفر خواهد گرایید و مانند صنعت کامپیوترهای خانگی، نرمافزار و نه سختافزار به تجارت غالب صنعت موبایل بدل میشود.
تمام این اتفاقات ممکن است رخ دهد (ترس از کالا شدن سختافزار، کم شدن قیمت سهام اپل را توجیه میکند.) اما اگر سختافزار موبایل به یک کالا بدل شده و نرمافزار دوباره به شاخص تعیین کننده در انتخاب تلفن همراه بدل شود، به نظر نمیرسد که مایکروسافت از این تغییر سودی ببرد. دلیل این امر این است که طی پنج سال گذشته در دنیای تکنولوژی یک نیروی لجامگسیخته و مخربِ سود ظهور کرده است و آن اندروید است.
سیستمعامل موبایل گوگل که بر مبنای سیستمعامل لینوکس است (سیستمعاملی که طرفدارانش برای سالیان متمادی آرزو داشتند ویندوز را نابود کند) رایگان است. هر تولیدکننده موبایلی میتواند آنطور که میخواهد از اندروید استفاده کرده و آن را تغییر دهد. این مساله عامل سهم خیرهکننده اندروید از بازار است (حدود ۸۰ درصد طبق آمار آیدیسی) و این سهم به اندروید مزیت تاثیرات شبکهای را میدهد؛ همان چیزی که زمانی بسیار به کار مایکروسافت آمد. نوکیا برای هر گوشی به مایکروسافت ۱۰ دلار میداد تا سیستمعاملی را بگیرد که حتی نمیتواند اینستاگرام را اجرا کند. مایکروسافت میگوید که بعد از خرید نوکیا میخواهد کماکان لایسنس ویندوز موبایل را به سایر تولیدکنندگان نیز بدهد، اما آنها چون همیشه گزینه اندروید را دارند (که توانایی اجرای اینستاگرام و بسیاری برنامه دیگر را دارد) بعید به نظر میرسد که تن به چنین معاملهای دهند.
به همین دلیل است که خرید نوکیا تمام شدن دوره ویندوز به عنوان یک کسب و کار مستقل را نشان میدهد. حالا تنها دو راه برای فروش نرمافزار وجود دارد؛ یا باید مثل اپل در دستگاه، نرمافزار و سختافزار یکپارچه شوند به امید اینکه یک محصول واحد و بسیار سودآور به فروش رسد یا اینکه مثل گوگل میتوان نرمافزار را به رایگان عرضه کرد به این امید که پلتفرم عظیمی ایجاد شود که درآن به اشکال دیگری به سود میشود رسید (در مثال گوگل از طریق تبلیغات).
اما نمیشود کاری را کرد که ویندوز کرد، یعنی بر روی سختافزارِ کالا شده سایر شرکتها، نرمافزار سودآور فروخت. به لطف اندروید حالا کدنویسی یک کالا شده است و ویندوز مرده.