با این مقدمه وارد بحث اصلی میشویم و آن اینکه بدیلهای ما برای استفاده از فرصت موقعیت و جایگاه سوقالجیشی کشور در سالهای نهچندان دور آینده کدام است؟ آیا نقش و جایگاه ایران در بازار نفت دنیا با توجه به تغییر در ابزارهای قدرت در دنیای مدرن از یک سو و کاهش ذخایر انرژی فسیلی از سوی دیگر در درازمدت پایدار خواهد بود؟
اگر بپذیریم که در دنیای آینده میزان توانمندیها، ظرفیتها و حتی کنترل کشورها بر فضای مجازی است که تعیینکننده جایگاه راهبردی و حتی اقتصادی آنهاست، لاجرم به این نتیجه میرسیم که هر کشوری که از یک سو ظرفیت بیشتری برای تعامل در فضای مجازی در اختیار داشته باشد و از سوی دیگر سهم بیشتری از زیرساختها و شاهراههای انتقال داده دنیا را در اختیار بگیرد میتواند در معادلات جهانی حرفی برای گفتن و ابزاری برای اثرگذاری داشته باشد.
با این حساب باید این سوال را طرح کرد که برای ایجاد موقعیتی مشابه برای کشور در بازار تبادل اطلاعات جهان چه برنامهای داریم؟ تا چه اندازه نهادهای سیاستگذار کشور در حوزه ارتباطات و فراتر از آن به اهمیت این موضوع و لزوم برنامهریزی بلندمدت و کوتاهمدت در این حوزه اهتمام دارند؟
با بررسی روندهای توسعه زیرساختهای ارتباطی در منطقه دو نکته اساسی دریافت میشود:
1- نیاز به پهنای باند بینالملل در کشورهای دنیا و منطقه خلیج فارس رشد بسیار سریعی دارد.
2- کشورهای منطقه –که اغلب نیز متکی به درآمدهای نفتی هستند- در 10 سال اخیر به سرعت در پروژهها و کنسرسیومهای مختلف انتقال پهنای باند سرمایهگذاری کردهاند و تلاش میکنند خود را به عنوان نقطه کانونی (Hub) توزیع و انتقال پهنای باند منطقه تبدیل کنند. در سالهای اخیر با افزایش مصرف پهنای باند بینالملل در کشور که ناشی از افزایش قابل ملاحظه استفاده از شبکه جهانی اینترنت بوده است شرکت ارتباطات زیرساخت را – به عنوان متولی قانونی و انحصاری تامین پهنای باند کشور- به تکاپوی دوچندان برای پاسخگویی به نیازهای کشور واداشته است؛ تلاشی که هر چند با افزایش قابل ملاحظه پهنای باند کشور در سال90 نتیجهای چشمگیر به دنبال داشته اما قطعا کافی نیست ضمن اینکه توجه به بحث ترانزیت هم به موازات تامین پهنای باند داخل اهمیت اقتصادی و راهبردی دارد.
برای استفاده از ظرفیتهای این حوزه با توجه به اهمیت موضوع - که تنها به بخشی از آن در بالا اشاره شد- پیشنهاداتی به نظر نگارنده میرسد که امیدواریم در سمینار IP Transit امسال – که توسط گروه طیف برگزار خواهد شد- از سوی صاحبنظران تکمیل شده و توسعه یابد، از جمله:
1- تهیه و اعلام چارچوب همکاری شرکتهای بخش خصوصی با شرکت ارتباطات زیرساخت در سرمایهگذاری، توسعه و مشارکت در کنسرسیومهای بینالمللی و ملی تامین و ترانزیت پهنای باند از کشور با رعایت ملاحظات قانونی
2- همسویی و مشارکت بیشتر شرکتهای داخلی فعال در بازار پهنای باند و اتخاذ تصمیمات هماهنگ و متحد در مورد مسائل مهم این حوزه
3- حمایت عملی شرکت زیرساخت از سرمایهگذاران داخلی تامین پهنای باند کشور با اولویت خرید پهنای باند از شرکتهای داخلی نسبت به شرکتهای خارجی. با توجه به هزینههایی که تحریم و مشکلات انتقال پول در فضای بینالملل به شرکت زیرساخت تحمیل میکند (اخیرا دکتر فرقانی از پرداخت هزینه پهنای باند خریداریشده از شرکتهای خارجی با ارز آزاد خبر داده بود، با توجه به این ملاحظات مزیت خرید حتی با قیمتهایی نسبتا بالاتر از شرکتهای داخلی که پهنای باند بینالملل را به زیرساخت ارائه کنند، غیرقابل انکار است).
4- استفاده از منابع مالی سرمایهگذاران داخلی توسط شرکت زیرساخت برای ایجاد و تقویت شبکههای ترانزیتی پهنای باند از کشور به ویژه با توجه به نیازهای روزافزون کشورهایی همچون عراق و توجیه اقتصادی انتقال پهنای باند از خلیج فارس به اروپا از طریق مسیر ایران
5- فرهنگسازی در زمینه اهمیت موضوع ترانزیت پهنای باند و تاثیرات اقتصادی و راهبردی آن در میان نهادهای بالادستی سیاستگذار کشور توسط شرکت زیرساخت، رسانهها و نخبگان با هدف توجه این نهادها برای مساعدت در رفع موانع سرمایهگذاری.
افتتاح پروژه پیشگامان-عمان-ایران (POI) در که اولین سرمایهگذاری ایرانی در آبهای آزاد برای انتقال پهنای باند است و حمایت و همکاری شرکت زیرساخت برای موفقیت آن، این پیام را به بخش خصوصی کشور میدهد که امکان مشارکت در کسب و کار پهنای باند برای آنها هم فراهم است و کشور با مشارکت همه فعالان این عرصه میتواند در آیندهای نهچندان دور روی تجارت پهنای باند به عنوان فرصتی راهبردی و تجارتی سودآور حساب کند.