03/09/1403  
 
۱۳۹۰/۱۱/۰۱ ۱۰:۳۹
طبقه بندی:
  • اخبار رسانه ها
  • صنفی
چچ
جنگ حیدری و نعمتی و ضرورت وفاق صنفی

یادداشتی از شاهرخ انوشیروانی

جنگ حیدری و نعمتی و ضرورت وفاق صنفی

چند روز قبل، خبر امضای تفاهم‌نامه بین سازمان استاندارد و سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور، منتشر شد که مربوط به درخواست سازمان نظام صنفی برای ایجاد یک آزمایشگاه همکار تست اقلام وارداتی حوزه فاوا بود.

زمان ثابت خواهد کرد که ضعف مالی، فنی و مدیریتی سازمان نظام صنفی رایانه‌ای، تناسبی با این طرح و برنامه جاه طلبانه ندارد. بنابراین وقوع این امر، محال است و تنها تاثیر این اقدام، آن است که بعد از این مراجع دولتی دارای حسن نیت، درخواست‌های سازمان صنفی را جدی نمی‌گیرند و به اجرایی بودن آن، با شک و تردید می‌نگرند.
صرف‌نظر از ناممکن بودن طرح، پروژه مذکور، فاقد هر گونه توجیه منطقی است؛ چه ایجاد یک آزمایشگاه معتبر و استاندارد و مجهز، نیازمند صرف هزینه‌های گزاف برای خرید دستگاه‌ها و تجهیزات مخصوص تست، یک یا چند ساختمان بزرگ با فضای کافی و همچنین استخدام یک تیم از کارشناسان فنی زبده و صاحب تجربه است که تمام این هزینه‌ها هم، در نهایت باید توسط واردکنندگان کالا و اعضای صنف فاوا پرداخت شود.
در حالی که مرکز تحقیقات صنایع انفورماتیک با صرف هزینه‌های ذکر شده، طی سال‌های طولانی، به تدریج چنین آزمایشگاهی را فراهم کرده و هنوز هم، بخش قابل توجهی از ظرفیت آن، بلا استفاده و بدون مصرف است، تاسیس یک آزمایشگاه جدید، واجد چه ضرورت و توجیه منطقی است؟ آیا اگر نقصی عینی و واقعی در عملکرد آزمایشگاه فعلی وجود دارد نباید آن مشکل و اختلاف (و یا سوءتفاهم) را بررسی و رفع کرد؟ چه ضمانتی وجود دارد که آزمایشگاه دوم، یک آزمایشگاه ایده‌آل و فاقد عیب و نقص باشد؟ اینکه هنوز، با وجود اشباع نشدن ظرفیت آزمایشگاه موجود، به فکر ایجاد یک آزمایشگاه دوم افتاده‌اند، نگارنده را به یاد فیلم اتوبوس مربوط به سال‌های دور سینمای ایران
می‌اندازد.
در یک قصبه دور افتاده که بالای دهی‌ها و پایین دهی‌ها با هم، رقابت و چشم و هم چشمی‌ دارند کدخدای رند روستا، حیدری‌ها را ترغیب می‌کند نمکزارشان را در قبال یک اتوبوس مستعمل و کارکرده، با کدخدا، معامله کنند. در حالی که ظرفیت و صندلی‌های اتوبوس اول، خالی است. رحمتی‌ها هم اغفال می‌شوند تا آسیاب‌شان را در قبال اتوبوس دوم بدهند.
دو اتوبوس نیمه خالی و فاقد مسافر کافی، در رقابت با هم، چنان وضعیتی را ایجاد می‌کنند که هر دو طایفه، به ورشکستگی می‌افتند و حیدری‌ها با عصبانیت، به سراغ کدخدا رفته و با پس دادن اتوبوس، نمکزارشان را باز می‌ستانند. رحمتی‌ها هم که متوجه کلاه گشاد کدخدا شده‌اند در اقدامی‌مشابه، آسیاب‌شان را پس می‌گیرند.
فکر می‌کنم زمان آن رسیده تا تشکل‌های صنفی، اعم از مجمع و سازمان و سندیکا و اتحادیه و مرکز تحقیقات، اختلافات سطحی را کنار گذاشته، با همکاری و همگرایی، بر منافع مشترک، تمرکز کنند و به جای تفرقه، سیستم واحدی شوند که امکاناتش در جهت خدمت به منافع صنف، یکپارچه است.
منبع:
آدرس کوتاه شده: